نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام - ابوالمعانی بیدل

شعرستان - En podcast av Shaeristan - شعرستان

Podcast artwork

نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام آه ازين يوسف که من در پيرهن گم کرده ام وحدت از ياد دوئي اندوه کثرت ميکند در وطن زانديشه غربت وطن گم کرده ام چون نم اشکي که از مژگان فرو ريزد بخاک خويش را در نقش پاي خويشتن گم کرده ام از زبان ديگران درد دلم بايدشنيد کز ضعيفها چوني راه سخن گم کرده ام موج دريا در کنارم از تگ و پويم مپرس آنچه من گم کرده ام نايافتن گم کرده ام گر عدم حايل نباشد زندگي موهوم نيست عالمي را در خيال آندهن گم کرده ام **** RumiBalkhi.Com